پارسيانه
سرزمین مادری
بازار بزرگ تهران

بازار تهران
بازار تهران یکی دیگر از یادگارهای دوران قاجاریه است ناصرالدین شاه در سلطنت 50 ساله اش یک شهر ساز فرانسوی را مامور کرد تا نقشه ای از دارالخلافه ناصری تهیه کند ، و بخاطر گرمای تابستانی تهران یک بازار مسقف را احداث کرد و به مرور سرمایه داران و اشراف هم با وقف تیمچه و بازارچه ها بر بزرگی آن افزودند ، در همان دوران مکانی همانند اپراخانه های فرنگ « تکیه دولت » جهت مراسم تعزیه در جوار بازار ساخته شد
بازار تهران در میان خیابان های مولوی در جنوب ، سیروس « مصطفی خمینی » در شرق ، بوذرجمهری « پانزده خرداد » در شمال و خیابان خیام در غرب قرار دارد
گذر گاهای اصلی بازار عبارتند از ، بازار بزرگ ، بازار امیر ، بازار عباس آباد ، بازار زرگرها ، بازار کفّاش ها ، بازار زید ، بازار نجّارها ، بازار حضرتی ، بازار مسجد جامع ، بازار آهنگران ، حمام چال ، مزینی ، پاچنار ، فرّاش باشی ، کبابی ها ، باقر پور ، نوروزخان ، بین الحرمین ، چهار سوق ، خیاط ها ، احمدی ، و یکی دیگر از گذرهای این بازار بزرگ گذر لوطی صالح می باشد
.
تهران ...... بنای قدیمی
تهران با اینکه مورد هجوم ساخت و ساز ساختمانهای مدرن امروزی قرار دارد ، امّا هنوز در گوشه و کنار خود بعضی ابنای قدیمی را به همت دوستداران آثار ملی و فرهنگی در خود محفوظ داشته است .بیشترین بناهای تاریخی تهران مربوط به دوره قاجاریه است ، که اگر همه آن بناها تخریب نمی شد امروز تهران در دل خود چنان گنجی را داشت که با توسعه صنعت توریسم می توانست به توصعه اقتصادی کشور کمک شایانی کند .
مرور می کنیم بناهائی که موجود بود و امروز جای انها در این کلان شهر خالی است
بناهای فتحعلیشاهی.. مسجد شاه ، بناهای باغ شاه ، برج نوش ، کاخ نگارستان ،قصر لاله زار ، و کاخ نیاوران ، ولی امروزه همه آنها جز کاخ نیاوران و مسجد شاه از بین رفته اند .
بناهای دوره ناصر الدین شاه ..ساختمان مدرسه دار الفنون ، قصر عشرت آباد ، قصر یاقوت ، قصر سلطنت آباد ، باغ عیش آباد ، قصر امیریه ، مسجد و مدرسه سپه سالار ، راه آهن حضرت عبدالعظیم ، اتاق موز در کاخ گلستان ، تالار آینه در کاخ گلستان ، تالار برلیان در کاخ گلستان ، کاخ ابیض در کاخ گلستان ، میدان توپخانه .
دوره مظفری ..قصر فرح آباد
امّا هنوز هم در دل این کلان شهر آثار بجا مانده از تاریخ پیدایش این شهر وجود دارد . بناهائی همچون سر در باغ ملی ، باغ فردوس ، کلیسای آشوریان ، مسجد شاه ، کاخ شمس العماره ، گورستان ظهیر الدوله ، بازار تهران ، کاخ موزه ها ،ووووو .

شاید بیشتر ما مردم ساکن در تهران در روز یا در هفته یا ماه و یا سال چندین بار از جلوی سر در باغ ملی گذر می کنیم بی انکه توجه خاص به این بنای قرن معاصر داشته باشیم .این سر در در سالهای 1301 تا 1304 به صورت دروازه ورود به میدان مشفق که محوطه ای نظامی و در اختیار قشون بود بر روی بنای قدیمی آن ساخته شد .
بنای سر در باغ ملی کار استادانی همچون استاد جعفرخان معمارکاشانی ، استاداسماعیلی ، استادکریم منیژه ، واستادخاک نگارمقدم است ، همچنین بر کتیبه کاشیکاری سر در باغ ملی اشعاری از ندیم الملک به چشم می خورد .
این بنای تاریخی دارای سه « چشمه دروازه دار » و دو « لنگه آهنی » است که حکم ورودی و خروجی پادگان نظامی را داشته که محل مشق و تمرین و مانور سربازان بوده است .

چرا فيلم کوروش کبير ساخته نمي شود ؟
از طهران تا تهران و از طهران تا سراسر ایران







از طهران تا تهران و از طهران تا سراسر ایران
چند روزی در خلوت فکر میکردم که از کدام استان سرزمین مادری سفرمان را آغاز کنیم ، و بلاخره به این نتیجه رسیدم که هر کشوری با مرکزش بهتر شناخته میشود ، از اینرو سفرمان را با استان تهران آغاز کردم . طهران و به عبارت جدید تهران شهری بزرگ و شلوغ و آمیخته از همه اقوام ایرانی در کجای سرزمین مادری قرار دارد ؟
امید وارم همسفران با ارسال عکس و مطالب مستند مرا در این راه یاری رسانند .
تهران در دامنه رشته کوه های البرز مرکزی به سمت شمال ، جنوب ، خاور و باختر گسترش یافته و در حال حاضر در مسیری قرار دارد که از همه جهات با راه های آسفالته به سایر مراکز استانها وصل می شود . شهرستان تهران از شمال به شمیرانات از جنوب به شهرستان ری از خاور به شهرستان دماوند و از باختر به شهرستان کرج محدود می شود .
شهرهای استان عبارتند از دماوند ، شهریار ، شمیرانات ، رباط کریم ، ری ، اسلامشهر ، ساوجبلاغ ، تهران ، ورامین ، پاکدشت ، فیروز کوه ، و کرج
تصادفی نبود که آقا محمد خان قاجار، تهران را به عنوان محل تاجگزاری و بعد از آن مرکز دارالخلافه خود انتخاب نماید ، مورخین این انتخاب را نهایت بصیرت و زیرکی سر سلسله قاجار برای تعیین حکومتی نو پا و استیلای سیاسی و نظامی بر ابعاد گستره سرزمینی پهناور و ملوک الطوایفی می دانند.
تهران پیش از آن در دوره صفویه ، افشاریه و زند مورد توجه و آ بادانی قرار داشت و حتی کریم خان زند مدتی این شهر را به عنوان مرکز خود برگزید ، با این حال تنها سر سلسله قاجار بود که تاریخ ایجاد این شهر را 1200 ه ، ق رسما به عنوان پایتخت رقم زد و از این زمان نهاد های حکومتی تا به امروز در آن استقرار یافته اند .
چیزی که آقا محمد خان تصور نمی کرد این بود که پایه گذاری تهران به عنوان پایتخت ، در فاصله دو قرن آن را به یکی از بزرگترین شهرهای کره مسکون مبدل ساخته و دل مشغولی دائمی برای حکومت های بعد از وی جهت پیرایش و صیانت این شهر بوجود آورد .بعدها در عصر پهلوی و حکومت رضا شاه به مدد مستشاران اروپائی ، خیابانهای عریض و متقاطع بافت شهر را دچار تحول عمده کرد. دیوارها و برج و باروی قدیمی فرو ریخت و در امتداد آنها خیابان کمر بندی جدید احداث شد .
هر چند در دوره پهلوی اوّل در ساختمان های تهران از عناصر و شکل های معماری ایرانی استفاده شد ، معهذا به سببی که ذکر شد و بویژه تاسیس مدارس عالی معماری با رویکرد به مدرنیزم ، معماری تهران نیز رنگ و بوی متجدد به خود گرفت و با بسط تشکیلات اداری و ارائه خدمات اجتماعی با الگوی اروپائی ،نیاز به ساختمان هائی در خور آن احساس شد
ایجاد یک سبک ملی که معرف تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین باشد از مهمترین فعالیت های این دوره می باشد . در
دوره پهلوی دوم و همچنین دو دهه بعد از انقلاب اسلامی از سبک های گوناگون معماری غربی در ابعاد وسیع گسترش یافت و معماری تابع وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی گشت بدون انکه سبک و سیاقی روشن و دارای هویت ارائه نماید ، در حال حاضر با همت دست اندر کاران متخصص در عرصه های گوناگون ساخت و ساز و صاحب نظران و اساتید حرفه و فن نیاز به ایجاد یک نظام شایسته در معماری و شهر سازی ایران بیش از پیش به چشم می خورد تا مفاهیم اصیل و ارزش های معماری ایران شناخته و به جامعه و جهانیان عرضه گردد .

ايران-تهران
سيزده بدر!


هر چقدر"7" عددي مقدس و محترم است،"13" عدد نحس و نامباركي تلقي مي‌شود. ايراني‌ها براي اين‌كه اين بديمني را از خود دور كنند از چند صد سال پيش قرار گذاشتند كه اولين روز"13" از سال جديد به دشت و صحرا بروند، سبزه‌هايي را كه در هفت‌سين گذاشته بودند در آبي بيندازند و آن‌قدر شادي و جست‌وخيز كنند تا نحسي روز سيزده از آنها دور شود.
غذاي روز سيزده به‌در شهرهاي مختلف فرق مي‌كند. در اغلب شهرها، زنان باقالي‌پلو، آش، كوكو يا كوفته درست مي‌كنند.معروف‌ترين رسم سيزده به‌در پس از به آب سپردن سبزه‌ها، گره زدن دو سبزه به همديگر است. اين دو سبزه را تمثيلي از پيوند يك زن و مرد جوان مي‌دانند. به همين دليل مادربزرگ‌ها جوان‌ها و بخصوص دختران جوان را به گره زدن سبزه‌ها تشويق مي‌كنند.دكتر نيك‌نام دربارة سابقة رسم گره زدن در روز سيزده به‌در مي‌گويد: برخي از آداب نوروز به آيين زرتشتي بازنمي‌گردد بلكه مربوط به باورهاي مردمان آريايي است كه پيش از زرتشت در سرزمين ايران زندگي مي‌كردند. طبق يكي از اين باورها، بارندگي به فرشته‌اي به نام تِشتر مربوط است كه در آسمان‌ها به صورت اسب سپيدي در حال حركت است و هرگاه با ديوي به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالي پر از سبزي و خرمي و باران در پيش است. به همين دليل ايرانيان روز سيزدهم فروردين كنار سبزه‌ها و جويبارها مي‌روند و به‌ويژه زنان كه نمايندة آناهيتا يعني ايزدآب هستند با نوازش سبزه‌ها و گره زدن آنها حمايت خود را از فرشتة باران نشان مي‌دهند.
امّا دكتر وكيليان مي‌گويد: در گذشته جامعة ما جامعة بسته‌اي بوده است. زن هميشه در خانه بوده و منتظر بوده تا به خواستگاري‌اش بروند. امروزه تغييراتي به‌وجود آمده اما در گذشته دختران نمي‌توانستند همسرشان را خودشان انتخاب كند. بنابراين مهم‌ترين آمال و آرزوهاي هر دختري در گذشته اين بود كه شوهر خوبي بكند يا زودتر به خانة بخت برود. دربارة دخترها اين حرف وجود داشت كه: دختر كه رسيد به "20" بايد نشست و به حالش گريست. اينها جزء فرهنگ ما بوده است. دختر در"16"، "17" سالگي بايد به خانة بخت مي‌رفت وگرنه ماية ننگ به حساب مي‌آمد. اينها واقعياتي بود كه وجود داشت. به همين دليل دخترها به امامزاده مي‌رفتند، سبزه گره مي‌زدند و سفره‌هاي نذري پهن مي‌كردند تا شايد نيروهاي غيبي كمك كنند و شوهري برايشان پيدا شود زيرا دختري كه ازدواج نمي‌كرد جايگاهي در جامعه نداشت.
روز سيزدهم فروردين مانند شب آخرين چهارشنبة سال اهميت ويژه‌اي دارد. اگر با چهارشنبه‌سوري به استقبال نوروز مي‌رويم، با سيزده به‌در نوروزمان را بدرقه مي‌كنيم. نوروز كه مراسمش محفلي خانوادگي دارد، با دو حركت اجتماعي و عمومي از خانه‌ها به خارج راه مي‌يابد، با دو آيين سنتي كه نشان از همبستگي جمعي دارند.

چهارشنبه سوري





















چهارشنبه سوري :مراسم شب چهار شنبه سوري يكي از جشن هاي باستاني ايرانيان است. در نوشته هاي برجاي مانده از آن عهد ،از اين جشن ملي بوته سوزي و پايكوبي در اطراف آن، به عنوان جشن سوري ياد شده است . مراسم بوته سوزي و پريدن از روي آن و خوردن آجيل و شادي و آرزوي تندرستي كردن ، امروز به همان گونه كه هزاران سال پيش برپا داشته مي شد بر گزار مي گردد.
جشن سوري ( سوريك ) به قدمت نوروز و به نوشته مورخان آلماني، قديمي تر از آن است و به تمامي آرين ها تعلق دارد . اين جشن در يكي از روزهاي پنج گانه اضافي سال ايران باستان برگزار مي شده است . ماههاي ايراني در عهد باستان 30 روزه
بودند و پنج روز اضافي سال نامهاي مقدسي داشتند. به درستي معلوم نيست كه از چه زماني اين آيين باستاني را در شب آخرين چهار شنبه سال تثبيت كرده اند.
اين جشن پس از سلطه عربها ، توسط « مرداويز » سردار بزرگ و قهرمان ملي ايران در اصفهان احياء شد. وي كه از ديلمان برخاسته بود به سلطه عرب برمناطق شمالي و مركزي ايران پايان داد. در زمان سامانيان اين مراسم كهن ملي هنوز «جشن
سوري » خوانده مي شد و در نوشته ها ي آن زمان به همين نام ذكر شده است. بكار بردن اصطلاح « چهارشنبه سوري » ظاهرا مربوط به قرون معاصر است.

شب يلدا





شب يلدا ( شب چله ) ، فلسفه ، تاريخچه و ارتباط آ يين هاي 4 هزار ساله اين طولاني ترين شب سال با کريسمس شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ايرانيان نزديك به 4 هزار سال است كه شب يلدا ــ آخرين شب پاييز و آذر ماه ــ را كه درازترين و تاريكترين شب در طول سال است تا سپيده دم بيدار مانده ، در كنار يكديگر خود را سرگرم كرده تا اندوه غيبت خورشيد و تاريكي و سردي روحيه آنان را تضعيف نكند و با به روشني گراييدن آسمان (حصول اطمينان از بازگشت خورشيد در پي يك شب طولاني و سياه كه تولد تازه آن عنوان شده است ) به رختخواب رفته و لختي بيآسوده اند. پيشتر ، ايرانيان( مردم سراسر ايران زمين) روز پس از شب يلدا (يكم دي ماه ) را
« خور روز » و « دي گان » مي خواندند و به استراحت مي پرداختند و تعطيل عمومي بود . در اين روز عمدتا به اين لحاظ از كار دست مي كشيدند كه نمي خواستند احيانا مرتكب بدي كردن شوند كه ميترائيسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشيد گناهي بسيار بزرگ مي شمرد. «هرمان هيرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبيقي زبانهاي آريايي را نوشته است كه پارسي از جمله اين زبانها است نظر داده كه « دي » به معناي « روز » به اين دليل بر اين ماه ايراني گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشيد است . بايد دانست كه انگليسي يك زبان گرمانيك ( خانواده زبانهاي آلماني ) و ازخانواده بزرگتر زبانهاي آريايي ( آرين ) است. هرمان هيرت در آستانه
« دي گان » به دنيا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشيد بود ، مباهات بسيار مي كرد.فردوسي به استناد منابع خود، يلدا و «خور روز» را به هوشنگ از شاهان پيشدادي ايران( كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه از جمله گفته است:
آداب شب يلدا در طول زمان تغيير نكرده و ايرانيان در اين شب ، باقيمانده ميوه هايي را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات مي خورند و دور هم گرد هيزم افروخته و بخاري روشن مي نشينند تا سپيده دم بشارت شكست تاريكي و ظلمت و آمدن روشنايي و
گرمي ( در ايران باستان ، از ميان نرفتن و زنده بودن خورشيد كه بدون آن حيات نخواهد بود ) را بدهد، زيرا كه به زعم آنان در اين شب ، تاريكي و سياهي در اوج خود است.«خور روز( دي گان) ، يكم دي ماه » در ايران باستان درعين حال روز برابري انسانها بود در اين روز همگان از جمله شاه لباس ساده مي پوشيدند تا يكسان به نظر آيند و كسي حق دستور دادن به ديگري را نداشت و كارها داوطلبانه انجام مي گرفت ، نه تحت امر . در اين روز جنگ كردن و خونريزي ، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. اين موضوع را نيروهاي متخاصم ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها رعايت مي كردند و خونريزي موقتا قطع مي شد و بسيار ديده شده است كه همين قطع موقت جنگ، به صلح طولاني و صفا انجاميده بود. واژه« يلدا » از دوران ساسانيان كه متمايل به بكار گيري خط ( الفباي از راست به چپ ) سرياني شده بودند بكار رفته است. « يلدا » همان ميلاد به معناي زايش ، زاد روز يا تولد است كه از آن زبان سامي وارد پارسي شده است. بايد دانست كه هنوز در بسياري از نقاط ايران مخصوصا در جنوب و جنوب خاوري براي ناميدن بلندترين شب سال ، به جاي شب يلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز ماده به جشن سده ــ شب سياه و سرد ) استفاده مي شود.
مراسم شب يلدا( شب چله ) از طريق ايران به قلمرو روميان راه يافت و جشن
« ساتورن » خوانده مي شد . جشن ساتورن پس از مسيحي شدن رومي ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه يافت كه در همان نخستين سده آزاد شدن پيروي از مسيحيت در ميان روميان ، با تصويب رئيس وقت كليسا ، كريسمس (مراسم ميلاد مسيح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهاي كبيسه سه روز بيشتر از يلدا(شب 21 دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هردو واژه هم يكي است . از آن پس اين دو ميلاد تقريبا باهم بر گزار مي شده اند . آراستن سرو وكاج در كريسمس هم از ايران باستان اقتباس شده است ، زيراكه ايرانيان به اين دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در « خور روز » در برابر سرو مي ايستادند و عهد مي كردند كه تا سال بعد يك نهال سرو ديگر كشت كنند.
مهرگان
عمر خيام نيشابوري كه تقويم خورشيدي را تنظيم كرده درباره مهر ماه و جشن مهرگان گفته است: «اين ماه را از آن مهرماه گويند كه مهرباني بود مردمان را بر يكديگر، از هر چه رسيده باشد، از غله و ميوه نصيب باشد، بدهند و بخورند با هم.».
فلسفه آيين هاي مهرگان سپاسگزاري به درگاه خداوند به خاطر بركاتي كه عنايت كرده و تحكيم دوستي و محبت ميان انسانها است.
ايرانيان از دير زمان كوشيده اند كه كارهاي مهم را از مهر ماه آغاز كنند، از جمله ازدواج و تشكيل زندگاني خانوادگي. به نوشته مورخان يوناني، به دستور داريوش بزرگ بود كه دبستان هاي ايران از مهر ماه آغاز به كار كرده اند و انتشار همين نوشته ها سبب شد كه در سراسر جهان آغاز سال تحصيلي از سپتامبر (10 شهريور تا 10 مهر ) قرار داده شود. اين مورخان نوشته اند كه در دبستانها كه ويژه پسران ايران بود به كودكان مي آموختند كه اقتدار و عظمت وطن و حفظ تمدن آنان بستگي به آن دارد كه متحد باشند و ارتشي شكست ناپذير داشته و همواره آماده دفاع از وطن باشند. داريوش بزرگ حكومت خود را از مهر ماه آغازكرد ه بود. مهستان (سناي ايران در برابر سناي روم) كه ازسال 137 پيش از ميلاد آغاز به كار كرد فعاليت سالانه اش را روز پس از جشن مهرگان ( 17 مهر ماه ) از سر مي گرفت. درعصر دودمان پهلوي نيز گشايش سال پارلماني ايران از مهر ماه مقرر ش
شانزدهم مهر ماه مصادف با هشتم اکتبر روز مهر گان استكه ايرانيان از هزاره دوم پيش از ميلاد آن را گرامي داشته اند و بعدها دومين روز مهم سال پس از «نوروز» به شمار آورده و مفصل ترين مراسم از جشن هاي شش روزه مهرگان را در اين روز برگزار كرده اند. از سده جاري به دليل نامعلوم، روز مهرگان از شانزدهم مهر به چهاردهم اين ماه منتقل شده است!. مهر (ميترا) در پارسي مفهوم «فروغ، روشنايي، دوستي، پيوستگي، پيوند و محبت» داشته و ضد دروغ، دروغ گويي، پيمان شكني و نامهرباني كردن بوده است. در زبان پارسي، واژه «دروغ» ازسه هزار سال پيش تغيير نيافته كه تلفظ اوليه آن «دروگ» بود. پيش از هخامنشيان، جشن مهرگان را بغ يادي ( (بگ يادي) «ياد خدا – سپاسگزاري از خدا» مي گفتند. بغداد (خدا آن را داده ) نام درختستاني در نزديكي تيسفون پايتخت اشكانيان و ساسانيان بود كه بعداً به صورت شهر درآمد و پايتخت عباسيان شد. مورخان در همه كشورها، با توجه به اين جشن ها، تداوم بكار بردن واژه مهربان و رعايت خصلت مهربان بودن و مهرباني كردن در ميان ايرانيان كه طبيعت ثانوي آنان شده و به اصطلاح در خونشان قرار گرفته است، ايرانيان را مهربان ترين، باگذشت ترين و ميهمان نواز ترين مردم جهان نوشته اند.
ايران من
انديشمندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآييهاي فراوان آن را درك كرده اند به نوشته برخي از مورخين بر پايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود در جنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرار گرفت و آن روز را «نوروز» ، روز صفا، پاك شدن زمين از بدي‌ها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در اين روز آيين ويژه‌اي برگزار شود- آييني كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سياسي واجتماعي مصون مانده است.ترويج آموزش‌هاي زرتشت- تنها پيامبري كه از ميان آرين‌ها برخاسته- به نوروز جنبه معنوي‌تري بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفي مي‌كرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي مي‌دانست كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمني‌ها از طريق تجديد ديدارها و نيز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده استكوروش بزرگ مؤسس امپراتوري ايران كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستين حكمران ايراني بود كه به نوروز جنبه رسمي داد و در سال 534 پيش از ميلاد دستورالعملي براي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست- از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود.و بلآخره ...اميراسماعيل ساماني از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، متولد ري) نابغه نظامي ايران كه به تجديد حيات زبان فارسي و فرهنگ ايراني كمك فراوان كرد، در سال 892 ميلادي از رياضيدانهاي خراسان خواست كه تقويم ساساني را دوبارهنويسي كنند تا «نوروز»در ساعت درست هنگام عبور خورشيد از استوا آغاز شود و حلول سال دقيق باشد. اين آرزو سالها بعد توسط «عمرخيام» تحقق يافت و تقويم هجري خورشيدي و لحظه دقيق حلول سال نو تهيه شد .